کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس
کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس
اسم این کتاب (کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس) را سال ها قبل نیز شنیده بودم. حتی جلد خاص کتاب را هم در جاهای مختلفی دیده بودم.
از سنین دبیرستان با کتاب های انگیزشی آنتونی رابینز آشنا شدم و بعد کتاب های انگیزشی دیگر. اما سال های دانشگاه بود که کم کم متوجه شدم کتاب های انگیزشی، حلال مشکلات نیستند و تنها انرژی ام را برای حل مشکلات بالا می برند و قدرت بیشتری در خودم برای برخورد با چالش های زندگی احساس می کنم.
البته همین مقدار هم خوب بود. از دوستانم کسانی بودند که کتاب وضعیت آخر را معرفی می کردند و من گمان می کردم که این کتاب هم یک کتاب انگیزشی باشد. این پیش قضاوت باعث شده بود که سراغ مطالعه اش نروم.
از بهار ۹۶ که دوباره و سه باره مطالعه درس هایی از متمم را شروع کرده بودم، یکی از درس ها برایم جلب توجه کرد. درس تحلیل رفتار متقابل که تمرکز بر تحلیل نحوه ارتباط با افراد دیگر داشت.
مباحث را یکی یکی خواندم و متوجه شدم که آقای اریک برن، برای کمک به درک مفهوم رفتار متقابل، مدل سازی کرده و از مدل والد- بالغ – کودک استفاده کرده است.
بعد از طریق یکی از مباحث در همین درس تحلیل رفتار متقابل، متوجه شدم که کتاب وضعیت آخر و ماندن در وضعیت آخر (که بعدا به آن خواهم پرداخت) توسط آقای توماس هریس در مورد همین مفاهیم به طور مفصل نوشته شده است.
درس های متمم برای شروع دوره تحلیل رفتار متقابل خوب است اما برای عمق یافتن بیشتر مطالب در ذهن و جا افتادن آن، واقعا این کتاب کمک بزرگی است.
چه شد که سراغ تحلیل رفتار متقابل رفتم؟
از زمان هایی که به موفقیت و رشد در زندگی فکر می کردم و با وجود کتاب هایی که خوانده بودم، تصورم این بود که موفقیت و رشد نیاز به یک محیط ساکت و آرام در یک کتابخانه، آزمایشگاه یا دانشگاه دارد که شبانه روز باید تلاش کرد و به نتیجه رسید و بعد در یک مراسم اختصاصی، کتاب، اثر ارزشمند یا ماده و محصول نهایی را رونمایی کرد.
یا اینکه مثلا موفقیت شغلی اینگونه است که در یک شرکت خوب با یک مدیر عالی و محیط مناسب شغلی، استخدام می شوی و ذره ذره پله های ترقی را طی می کنی.
بعد از مدتی که از شاغل شدن من گذشته بود، متوجه شدم افرادی به سرعت در حال رشد هستند و افرادی به رغم تلاش زیادی که می کنند، به کندی رشد می کنند. شاید منظور من از رشد در اینجا خیلی عام باشد. منظورم همان ارتقا شغلی، افزایش حقوق و … است. سرعت رشد این دو دسته تقریبا مستقل از میزان دانش آن ها بود.
تلاش من برای درک این مساله و تجزیه و تحلیل موفقیت این دسته از افراد در محیط کاری، یک سال و شاید بیشتر طول کشید. متوجه شدم که این افراد به راحتی ارتباط برقرار می کنند. یعنی در مقابل شوخی و طعنه دیگران، در مقابل سکوت و حتی ناسزاگویی دیگران، عکس العمل هایی از خود بروز می دهند که منجر به تقویت رابطه آن ها با دیگران می شود.
خب اینکه کسی با شما خیلی محترمانه صحبت کند و شما هم محترمانه با او صحبت کنید، تبادل اطلاعات صورت می گیرد و احتمالا هر دو طرف از نتیجه این برقراری ارتباط راضی هستند. اما حالت های بسیاری وجود دارد که دیگران نمی توانند یا نمی خواهند این رابطه محترمانه باشد.
مدیر من، روزهای اول کاری، خیلی محترمانه از من می خواهد که نامه ای بنویسم، گزارشی تهیه کنم، بازدیدی انجام دهم اما بعد از مدتی به دلیل آنکه فشار کاری دارد، کارفرما او را کلافه کرده است، از دست تاخیرهای من ناراحت است و یا هر چیز دیگری، دیگر محترمانه ارتباط برقرار نمی کند.
خیلی طبیعی است که در این حالت حس بدی به من دست می دهد. یا خودم را به خاطر کارهای نکرده سرزنش می کنم یا در ذهنم مدیرم را مقصر می دانم و در هر دو حالت یک گفتگوی درونی در من شکل می گیرد.
- چرا من زودتر کارم را انجام ندادم؟
- چرا با من اینگونه برخورد کرد؟
- چرا قدر زحمات من را نمی داند؟
- …
این گفتگوی درونی، روز به روز روحیه من را در محیط کار ضعیف تر می کند. ارتباطم را با بقیه افراد دچار چالش می کند. از زمان هایم به خوبی استفاده نمی کنم و در نهایت فرصت ها از دست می رود و ارتقا شغلی تبدیل به یک رویا می شود.
حاصل توجه من به محیط پیرامون و بررسی رفتار افراد موفق (از نظر من) این بود که در افراد موفق، این گفتگوی درونی بسیار اندک است. بیشتر در زمان حال زندگی می کنند. کمتر دچار حاشیه می شوند و راحت تر مسایل خود را با همکاران خود یا مافوق خود حل می کنند.
رمز این موفقیت چه بود؟ چه عاملی باعث شده بود که این افراد بیشتر در زمان حال باشند و کمتر گفتگوی درونی داشته باشند؟ و از این طریق به راحتی بتوانند از فرصت های زندگی شان بیشترین استفاده را ببرند؟ ضمن آنکه آرامش بیشتری را احساس می کردند.
چیزهایی فهمیده بودم. شاید این موفقیت در نحوه ارتباط آن ها با انسان های اطراف باشد. قدرتی از درون، باعث می شد که آن ها ارتباطات قوی تری برقرار کنند. من اسمش را “قدرت تشخیص رفتار مناسب در موقعیت مناسب” گذاشته بودم.
هر چه درس های متمم را جلوتر می رفتم، بیشتر به ابعاد مختلف این قدرت درونی و قدرت تشخیص پی می بردم.
کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس در مورد ریشه های این احساسات صحبت می کند. در مورد اینکه گفتگوی درونی چگونه شکل می گیرد؟ در مورد اینکه چگونه می توان به این گفتگو خاتمه داد؟ در مورد اینکه چگونه می توان در موقعیت های حساس، رفتارهای فکر شده و مناسب تری نشان داد؟
والد و کودک و بالغ در درون انسان با یکدیگر به گفتگو می پردازند و اگر کودک و والد فرمان رفتارهای ما را به دست گرفته باشند، آن وقت اوضاع خیلی خوب نخواهد بود.
کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس با قیمت مناسب بر روی اپلیکیشن طاقچه قرار دارد و به راحتی می توانید آن را با گوشی خریداری کرده و مطالعه کنید. ترجمه خوب زنده یاد اسماعیل فصیح هم در روان بودن کتاب تاثیر زیادی دارد.
چند نکته در مورد خواندن این کتاب:
- خواندن ۲۰ تا ۳۰ صفحه از کتاب به صورت روزانه خوب است، به شرطی که همراه با یادداشت برداری باشد.
- از خواندن مهم تر، فکر کردن به نوشته های آن است و پیدا کردن مصادیق اتفاقات و مکالمات و ارتباطات در زندگی خودمان.
- این کتاب می تواند شروع یک سبک جدید زندگی باشد اما به گفته خود نویسنده قرار نیست فردای خواندن کتاب، زندگیتان تغییر کند.
- جرات تحلیل رفتار خودمان را داشته باشیم. همیشه به زندگی دیگران و رفتارهای دیگران نگاه می کنیم و نقد می کنیم. با خواندن این کتاب خودمان را نقد کنیم.
- کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس، یک کتاب انگیزشی نیست. کتاب تحلیلی است. مراقب برداشت های انگیزشی از آن باشیم.
پی نوشت: پیچیدگی و مدت زمان رسیدن من به این کتاب که سال هاست در دسترس همگان است و فارسی است برای خودم هم عجیب است. اما به هر حال احساس نیاز انسان را دیر یا زود به مقصد می رساند. به شرط آنکه نیاز انسان پشت کوهی از احساسات و عقاید متعصبانه و پیش قضاوت ها، پنهان نشده باشد.
- عوامل موثر در بروز سوانح رانندگی
- آکادمی آموزش رانندگی First Car
- تعریف ایمنی یا مقدمه ای بر مفهوم ایمنی (۱)
- آموزش نرم افزار اتوکد
- کتاب وضعیت آخر نوشته توماس هریس
- رانندگی و کتاب وضعیت آخر
- چشم انداز صفر و عوامل انسانی در تصادفات جاده ای
- بررسی اجمالی دو برنامه دهه اقدام
- معیارهای هفت گانه افزایش ایمنی راه
- چالشهای اختصاصی کشورهای با درآمد پایین و متوسط در ایمنی راه – پیارک
- نابرابری اجتماعی و توزیع قربانیان تصادفات